کد مطلب:301488 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:149

ادعای ارث و اخبار آن


همانطور كه گفتیم حضرت زهراء در آغاز ادعا كرد كه فدك را رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به او بخشیده كه برای این مطلب از آن حضرت تقاضای شاهد و گواه كردند و آن حضرت اقامه شهود فرمود.

آنان گواهان او را نپذیرفتند بعد از راه مماشات و تنزل از ادعای خود ادعای ارث كرد آن را هم با روایتی مجعول كه با نص قرآن مجید مخالفت داشت رد كردند،چنانكه بزودی انشاءالله واضح خواهد شد.

1- شیخ الطائفه شیخ طوسی رحمه الله گوید: امر برخلاف آن چیزی است كه آنان ادعا كرده اند (كه ادعیا ارث مقدم بر ادعای بخشش بوده است) زیرا تمامی روایات گویای آنست كه ادعای نحله و بخشش قبل از ادعای ارث بوده است. چگونه ممكن است در آنچه كه مدعی بخشش است هم زمان با آن ادعای ارث كند، آیا این موجب آن نمی شود كه بگوئیم حضرت از راه نامناسب حق خود را مطالبه كرده؟. چگونه ممكن است در ابتداء ادعای ارث كرده باشد با اینكه غیر از آن حضرت نیز در ارث شریك بودند ولی بخشش منحصر به آن حضرت بود؟ ولی اگر گفتیم ادعای ارث بعد از ادعای بخشش بوده این اشكالات پیش نمی آید، زیرا ابتداء از آن راه رفته و مطالبه حق اختصاصی خود را كرده است كه فدك از همین بابت حق خاص او بود ولی وقتی از این راه نتوانست حق خود را بگیرد و مانع او شدند به ناچار از راه ارث وارد شد زیرا آن كس كه از حقش محروم می شود از هر راه ممكنی كه بتواند به حق به خود برسد میتواند اقدام كند...

از جمله چیزهائی كه بر درستی ادعای آن حضرت نسبت به بخشش فدك دلالت دارد و گویای آنست كه مساله بخشش معروف و مشهود بوده و همگان از آن خبر داشتند، آنست كه عمر بن عبدالعزیز بعد از آنكه فهمید


كه فدك حق حضرت زهراء بوده آن را به فرزندان آن حضرت واگذار كرد و همچنین مامون كه از طرف حضرت وكیلی و از طرف ابوبكر نیز وكیلی را تعیین كرده و دادگاهی تشكیل داد، و به نفع حضرت زهراء حكم كرد، و اگر قضیه چندان معروف و مسلم نمی بود این كار را نمی كردند با اینكه خود بر كرسی خلافت تكیه زده بودند و رضایت و خشنودی مردم را لازم داشتند و می بایست كاری كنند كه مردم از آنها متنفر نشوند، هیچ كس از این كار آنان ناراحت نشد و ایراد نگرفت زیرا مساله واضح تر از آن بود كه بر كسی پوشیده و مخفی بماند. [1] .

2- علامه مجلسی رحمه الله گوید: حضرت زهراء علیهاالسلام مدعی شد كه فدك را رسول خدا به او بخشیده و شاید علت اینكه در این خطبه متعرض مساله بخشش نشد و فقط بر ارث تكیه كرده آن بود، كه از پذیرش ادعای بخشش مایوس بوده زیرا خطبه بعد از آن بود كه ابوبكر شهادت حضرت امیر علیه السلام و دیگر شهود را رد كرده بود و منافقین حاضر در آن مجلس معتقد بودند كه فدك از صدقات است و به بیت المال مربوط می شود و حضرت به حدیث میراث متمسك شد چون از ضروریات دین بود. [2] .

علامه مظفر گوید: گاهی این سوال پیش می آید كه آیا ادعای بخشش جلوتر بوده یا ادعای ارث؟ اگر ادعای بخشش جلوتر باشد در نظر اهل سنت اشكالی نیست ولی اگر ادعای ارث جلوتر باشد اشكال وارد است، زیرا اگر در آغاز ادعای ارث كرده باشد در ضمن به این مطلب اقرار نموده كه فدك ملك او نبوده بلكه تا هنگام رحلت رسول خدا ختعلق به خود حضرت بوده، چگونه ممكن است بعد از این اقرار ادعای بخشش و ملكیت در زمان حیات رسول خدا كرده باشد؟


ممكن است چنین جواب داده شود كه حضرت ادعای ارث مطلق متروكات رسول خدا را كرده است و یا غیر از فدك دیگر اموال آن حضرت را طلبیده و منافات ندارد كه بعد از آن مدعی ملكیت فدك از راه بخشش باشد، و اگر بپذیریم كه در ادعای میراث از فدك هم اسم برده است باز هم اشكالی پیش نمی آید، زیرا اقرار نسبت به لوازم یك شی ء تا وقتی كه مورد قصد و نیت نباشد حجت نیست و هیچ كس را نسبت به لوازم اقرارش نمی توانیم ملزم بدانیم و الا اگر بخواهیم نسبت به لوازم اقرار ارزشی قائل باشیم در صورت مقدم داشتن نحله و بخشش نیز این مطلب جاری است زیرا ادعای بخشش مستلزم آنست كه فدك جزء میراث حضرت رسول نباشد چگونه بعد از ادعای بخشش ادعای میراث می كند؟! و این مطلبی است كه هیچ كس اظهار نكرده است به ناچار باید گفت كه اقرار لزومی معتبر نیست و ارزشی در دادگاه ها ندارد. [3] .

خلاصه آن كه حضرت زهراء علیهاالسلام آنچه كه در طرح این دعوی در نظر داشته رسیدن به حق خود بوده و كاری به طریق اثبات این مطلب نداشته هر كدام را كه طرف مقابل بپذیرد می باید حق مغصوبه او را به آن حضرت برگرداند زیرا در خود اسباب و وسیله ها هدف خاصی مطرح نبوده بلكه آنها را برای دستیابی به حق خود متذكر شده است... و خلاصه آنكه فدك در تصرف آن حضرت بود و بعد از فوت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم ابوبكر به ادعای آن كه ملك حضرت رسول بوده هم چون دیگر اموالی كه متعلق به رسول خدا بود از آن حضرت گرفت و حضرت زهراء به ابوبكر فرمود هر


آن چه كه متعلق به رسول خدا است ارث من است آیا تو از پدرت ارث ببری و من از پدرم ارث نبرم؟ ابوبكر هم با جعل این روایت كه پیامبران چیزی ارث نمی گذارند فرمایش حضرت را رد كرد و حضرت هم به ناچار اظهار داشت كه علت در اختیار داشتن فدك آن بوده كه رسول خدا در زمان حیاتش آن را به او بخشیده و برای این كار شهودی اقامه فرمود و این مطلب به ظواهر اخبار و روایات نزدیكتر است. [4] .


[1] تلخيص الشافي 3/ 127.

[2] بحارالانوار، 8/ 116، ط كمپاني.

[3] از اين اشكال مي توان چنين جواب داد كه ادعاي ارث بر سبيل تنزل و مماشات و در مقام محاجه و استدلال بوده است، يعني حضرت خواسته اند بفرمايند كه ما ترك حضرت رسول متعلق به او است چه از راه بخشش و چه از راه ارث، اگر بخشش را قبول نكردند آنان را ملتزم به ميراث كند و آنان هم ادعاي نحله را با رد شهود و ادعيا ميراث را با حديث مجعول رد كردند.

[4] دلائل الصدق، 3/ 73.